اورمیه "شهر زندگی مسالمت آمیز اقوام" نیست، اورمیه پایتخت معنوی آذربایجان است
حادثه ی ورزشگاه الغدیر پرده از چهره ی واقعی بسیاری افراد کنار زد.
عده ای که پیش از این نیز سابقه ی درخشانی! در حمایت از گروهکهای تروریستی کرد داشته و به دفعات حرکت ملی آذربایجان جنوبی را متهم به بدرفتاری! با این گروهکها نموده بودند در جریان حادثه ی الغدیر نیز دوباره به میدان آمده و حتی برای عذرخواهی از شهروندان کرد و فارس ساکن اورمیه طومارهایی هم به راه انداختند!
این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق فعالین داخل با همراهی برخی از فعالین خارج نشین دیدگاه مشترکی نسبت به این موضوع نشان داده و جز همان عده ی انگشت شمار هیچ کس در پی عذرخواهی از دیگر ملتها و نکوهش حرکت ملی برنیامد.
اما آنچه که در روزهای گذشته از سوی این اشخاص، که بسیاری نیز خارج نشینند، به دفعات مطرح گردیده و کاملا در راستای نیات گروهکهای تروریستی منطقه است، طرح مکرر این موضوع می باشد که "اورمیه شهر زندگی مسالمت آمیز اقوام" بوده و نباید به این امر خدشه ای وارد گردد.
بایستی از این افراد پرسید آیا می دانند هدف واقعی گروهکهای کرد و رژیم ایران از طرح چنین موضوعی چیست؟ آیا آگاهانه همراه با آنان شده اند؟
این جمله آنقدر در این روزها تکرار شده که انسان به شک می افتد گویا تا به حال هر روزه عده ای از کردها، فارسها، ارمنیها و ... در این شهر کشته می شده اند و بایستی از این امر جلوگیری نمود!
اورمیه بدون شک و البته که شهری است که همه ی مذاهب و ملتها آزادانه در آن زندگی می کنند، اما این چه ربطی به نامیده شدن یک شهر به "شهر مسالمت آمیز" دارد؟! وقتی یک شهری به این نام خوانده می شود تنها یک فکر به ذهن شنونده می آید: "در این شهر ملتهای مختلف با جمعیتهای میلیونی سالهاست در کنار هم با آرامش در حال زندگی اند." و این هدفی است که رژیم و گروهکهای کرد در پی آنند این که نشان بدهند گویا اورمیه یک شهر تاریخی کردنشین است.
در ایران هم جنس باز هم هست، بی دین هم هست، شاید 10 یا 20 نفری هم بودایی باشد. آیا باید گفت "ایران کشور زندگی مسالمت آمیز بودایی ها و مسلمانان و هم جنس بازهاست؟!"
آیا در بقیه ی شهرهای ایران هیچ کرد یا ترک یا فارسی با هم زندگی نمی کنند؟ چرا آنها را شهر زندگی مسالمت آمیز نمی نامند؟
در اصفهان هزاران هزار ترک زندگی می کند، چرا به آنجا لقب شهر زندگی مسالمت آمیز فارسها و ترکها داده نمی شود؟!
در همین شهر تهران که میلیونها ترک و فارس و بقیه ی ملتها با هم در حال زندگی اند، چرا به تهران شهر زندگی مسالمت آمیز گفته نمی شود؟!
هدف، کاملا آشکار است.
القای این ذهنیت که در اورمیه "سالهای سال" است ترکها و کردها "که تقریبا به یک اندازه جمعیت دارند" در کنار هم زندگی میکنند.
اینجاست که باید گفت، نه خیر!
اورمیه شهر زندگی مسالمت آمیز نیست. اورمیه، قلب آذربایجان است. اورمیه پایتخت معنوی آذربایجان است. و البته که تعداد اندکی از دیگر ملتها(فارس، کرد، ارمنی و...) نیز در آن زندگی می کنند.
ملت آذربایجان و فعالین حرکت ملی در خصوص مرزهای آذربایجان جنوبی و اراضی این سرزمین با کسی شوخی ندارند. کمااینکه در روزهای گذشته نیز این فعالین آگاه در اجماعی ستودنی به خوبی جواب برخی ادعاها را دادند.
به قول یکی از اعضای آذوح باید به آن عده ای که مبارزه را با "فشردن محکم دکمه های کیبورد کامپیوتر" و "گرفتن قیافه های روشنفکرانه ی خیلی باسوادانه!" اشتباه گرفته اند باید گفت: "ساواش، چتیندیر. ساواش، زور آپارار. ساواشدا آدامی وورارلار. ساواشدا آدامدان قان آخار، قولو سینار. ساواش، ساواشچی ایسته ر.
خاطا بیزده دیر. هر کسی ساواشچی سانیریق. هر کس ایکی کلمه تورک ده ن دانیشدی، ساواشچی آدلاندیریریق. او اولور گونوموز بو اولور.
یالانجیل ساواشچیلار، ساواشمازلار. باجاریق یوخ. اونلار ساواشدان قاچماق ایسته ر لر آما اونو دئمک عورضه لری بیله یوخ!. او اوچون نه ائده ر لر؟!، ساواشی، ساواشچی نی قینارلار! آماندی باریشین دئیه ر لر. دئسن ده آ بالام آخی به باریش بیر طرفلی اولماز کی، قارشی طرف(کورد، فارس،...) منی اولدورور آخی. جاواب آلاجاقسان، بیز "اینسان" اولمالییق. بو اینسانلیغی میللتیمین اولومونده ن سونرا هاراما...
والله، خاطا بیزده دیر."
*****
امیر مردانی
یادداشت آذوح